دیدار می نمایی و پرهیز می کنی
اینچنین بازار خود و آتش ما تیز می کنی
+ سعدی
آدم ها تکه هایی را میخواهند که برش حال و دل شان باشد . . .
از بی ارزش ترین ها و خردترین ها گرفته
تا با ارزش ترین ها و بزرگترین ها
از یک تکه کیک
تا یک تکه دین
!
+ذهنم پراکنده بود و نوشتم
+ ادامه خواهم داد...شاید با ویرایشی دگر
+ گفتن، جان،کندن، است ، و، شنیدن، جان، پروریدن....شمس تبریزی
از سینه ی آسمان پرنده ای خونین بال
دو چکه ی خون چکاند بر دشت خیال
یک قطره به رو چکید و شد خال لبی
وین قطره دلی که می دود در پی خال
+ استاد عزیزم، محمود فتوحی رود معجنی
+ دانشکده ادبیات
+ مسیر نگاهم افتاد به وبلاگ تون،همچین دلم کلاسای خوشمزه تون رو خواست که نگو :)
+ زرقانی،صالحی نیا،فتوحی،مهدوی،مرتضایی...ادبیات در مقطع کارشناسی چند تا استاد به معنی واقعی کلمه داشته باشه همینان...خِلاااااااص
.
.
.
.
تاید
پسته
پیاز
تخم مرغ
فیلتر شدن یا نشدن تلگرام تموم شد
بند کردن به حذف شدن یا نشدن کنکور!!!
+خوبه هی هرازگاهی یه موضوع رو بندازین وسط میدون،حواسارو منعطف اونجا کنین، گوشه میدون آستینارو بالاتر بزنین،وقتی لقمه پدر مادر دار میگیرین،لبه آستین چربی نشه
+نچ! آخی!خدا نکرده کنکور حذف شه خب مافیای طفلی چیکا کنن؟این همه دزد از کجا سیر شن ؟ نکنه باید برن بیل بزن کمرشون دو شقه شه! یا فنرش بپره تو جوب !
+مثلا مسئول میگه: الان عهد نمی بندم چون باید ساز و کار ها مشخص بشه...راس میگه، در بخور بخور اینور تخته شه باید قبلش تدبیر و لایحه یه دروازه دیگه ارائه شده باشه دیگه!
+در دولت تدبیر و امید با کلیدی که اینقد امید بهش چسبیده گند گرفته،یه سیصد چهارصد سال دیگه وضعیت مشخص میشه! نوادگان بخوانند و بدانند و بمانند به ....احسنت! امید!
+خدا آخر و عاقبت این ملت رو با این دولت که عمرا ، با اون دولت ختم بخیر کنه
+، حکومتِ علوی
سوفیا
دلم برای خنده ی خوشگلش و چال خوشگترش و اون ذوق ضمیمه ش تنگ شده
همکلاسی چهار ساله دانشگاه
شاگرداول کلاس ردیف اول نشین جلو جا استادی
تر و تمیز و اتوکشیده و براق
شونصد رنگ خودکار داشت
خرخون ، کرم کتاب، یا هرچی که می نامید
بزرگ شده در خانواده مرفه و خب نازشون بکش به نظرم سرد و گرم نچشیده و شکننده
برام جالب بود که می گفت ما نماز نمی خونیم اما ماهواره هم نداریم
یه سری اصول انسانیت رو خوب رعایت می کرد
اصطلاحا عقده ای نبود و با ما چادریا و مثلا فاز مذهبی ها هم خوب می جوشید
از دماغ فیل افتاده نبود اما حساس
وقتی ما شیطنت می کردیم ، اون داشت جزوه می نوشت
وقتی ما تریا بودیم، اون داشت مقاله می خوند
وقتی ما سلف بودیم،اون داشت کتاب می خوند
وقتی ما سایت دنبال دانلود فیلم و اهنگ و کلیپ بودیم، اون داشت سایت های علمی-پژوهشی رو زیر و رو می کرد و فلان مدخل و پایان نامه رو که به تازگی جویده بود، هضم می کرد
وقتی ما نمازخونه استراحت می کردیم، اون تو اتاق اساتید و کتابخونه و سالن مطالعه بود
وقتی سر کلاس کله مون تو کاریکاتور کشی اساتید و بازی و گوشی و چرت و پرت نویسی و خر بال دار گوشه دفتر کشی و لواشک و آجیل و چیپس و پفک و آدامس و آهنگ و خواب بود اون داشت سوالاشو از استاد رفع اشکال می کرد
وقتی ما خونه خندوانه و سایر کانالارو چرخ میزدیم اون داشت پاور ارائه جلسه بعد رو اماده یا فلان فصل رو پیش خونی میکرد یا منابع معرفی شده مازاد بر منبع اصلی رو تورقی و زیر نکات مهمش خط می کشید اونم چی؟ با دست؟ عمرا! با خط کش...ینی اعصاب داشت هاااا
اما همه دوسش داشتیم..مهربون و نمکین بود و با اهلش با جنبه
اما گاهی وقتا فک می کردم،که چی؟ همششششش درس خونده فقط؟
از زندگی فقط همینو می خواد؟
لذتی که ما از دور هم بودن و بگو بخند و شیطنت و اذیت کردن داشتیم و کیفی که حتی تو فعالیت های مذهبی،مهدوی،حوزوی و... می بریم،اون داره؟
پس فردا می افته میمیره،هیچی،فقط درس؟