طولانیش نمی کنم ، فقط اینکه:
خیلی شیرین حرف زدید استاد
+ دیدن چند قسمت از فیلم های ضبط شده کلاس خاتم
+ آرااااامش استاد و یادگیری مهارت های کارگاه به کنار ،بیان نکات اخلاقی- دینی فوق العاده لابه لای محتوای کارگاه،کامم رو عسل کرد
+ بچه ها پرسیدند : استاد رسیدن به تمدن سازی سخته. فرمودند:به محض معیّت ما با حق ، به هدف رسیدیم و شهیدیم حتی اگه همون لحظه تو خونه مون بمیریم
اصلا کی گفته لازمه شما تمدن سازی کنید¿¿¿!!! به محض همراهی با حق،رسیدیم...
.
ذهن لینک شد به:
. و من یتق الله یجعل له مخرجا
. والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا
. ایت الله بهجت: خداوند توفیق بدهد به اینکه هر چه می دانیم عمل نماییم؛ اگر عمل کردیم به آنچه که می دانیم و زیر پا نگذاشتیم و چشممان را نپوشاندیم [کار درست می شود]؛ ولی اگر چشم را پوشاندیم و [مثلاً] دست روی چشم بگذاریم، قسم می خوریم که الآن روز را نمی بینیم!! راست هم هست، دروغ نیست. تا کسی دستش را جلوی چشمش گذاشته روز و شب را نمی بیند، هیچ چیز دیگر را هم نمی بیند. عمل نکردن به معلومات هم همینطور است.
تبدیل مجهولات به معلومات
« من عمل بما علم أورثه الله علم ما لا یعلم » هر کسی به معلوماتش عمل کند، خداوند مجهولاتش را معلومات می کند.
حسین...
زیادی از این نام فاصله گرفتم
حقیقتا روم نمیشه دیگه بنویسم چیزی رو که دیگه نیستم
---به یاد تو هر دقیقه م حسین---
+ رفیقم حسین(حامد زمانی)
+ یاد دوران انسان بودن و حسینی زیستن و دیدن و نشستن و برخاستن و گفتن و از شنیدن حرف نامش باریدن و سنگ مهرش را به سینه کوبیدن و گرد دوستان او چرخیدن بخیر
+ یاد دوران عاشق بودن ، به صحرا دویدن و از خواب پریدن و بی تاب به التماس صحن و سرای ضامن چرخیدن و نرسیدن و اشک نیمه شب ریختن و عکس و فیلم و مستند دیدن و مهر و تسبیح به چشم کشیدن و آه حسرت چشیدن و خاک پایش بوسیدن و عطر پرچمش بوییدن بخیر
پس از صرف بحث نرمناکی با خانم رضوانی جان:
رو می کنم به صدیقه:
دوس دارم خودمو
:)
پلیدم خوتونید :)
+ پشیمون نیستم
+ الان که دارم فک میکنم میبینم به چه خسرانی رسیدم تازه،چون از من بعید بود این همه خوددار بودن دربرابر اون سبک رفتارشون...تازه بررگواری هم کردم ناخواسته...والا...فک کنم واس این بود که اوج نگرفت این ارادت های زبونیمون که نثارات هم کردیم...در کل مایه تعجب بود چون در رزومه ای که از من موجوده ،شواهد حاکی از اینه که من چکشی تر عمل می کردم ،متاسفانه به افت شدیدی دچار شدم که قابل سرزنشه اصن...انشاءالله دفعه بعد که پَرمون به پَر هم گرفت از خجالتشون دربیام که مدیون نشم خدانکرده
نه انسان بزرگوار و باگذشتی هستم
و نه خفه شدن آموختم
لذا خواهشا در حفظ احترام و ارزش خود کوشا باشید
+ خانم رضوانی...و حواشی نوشتن یه گزارش از جانب ما به جانب حاج اقا ... انگار ما گنه کار شدیم بدون حب و بغض و بر محور دیده ها و شنیده ها و انتقال باید ها و نبایدها در راستای بهبود عملکرد اموزشی و اساتید و مستفیض تر شدن بچه های امام زمان ،به تاکید خود خانم صائمی یه گزارش نوشتیم و با حضرت والا مقام مدظله رضوانی هماهنگی نکردیم!!!!!!!
+ فکر کنم کم کم متوجه خواهید شد که من ، مثل بقیه کادر چشم پوشْ و قالوا سلاما نیستم ، جواب "های" رو با "هوی" میدم...محض اطلاع، کارد رو به استخون نرسونید...لگد میزنم زیر احتراما ...توجه کنید،زیر احتراما نه زیر حوزه
+ فکر کنم کم کم متوجه خواهید شد که دردم چیه!!! که سر حق دغدغه مندم...اون وقت به گمانم طرز صحبت کردنتون رو بیشتر می فهمید...با شلیک برخوردتون گند نمیزنین تو کلِ حالِ خوبِ روزم و اسم پیگیریام و دغدغه مندیم رو نمیزارین " چقدر گیر میدین "
+ ای بابا
در برابر هر تیپ از این تیپ رفتارا و حرفای دودازسر بلند کن، حرف اونروزصدیقه میاد تو ذهنم و آب رو آتیش میشه واس اروم شدن و گاهی ندید گرفتن و بیخیالی طی کردن و کارخود را کردن:
ما برای هدفمون اومدیم حوزه
در این زمانه ی بی هیاهوی لال پرست
خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست
:/ سکوتی می کنم بالاتر از فریاد......................................
