سحر است
تلویزیون روشن و
آن مرد ، تواشیح می خواند که:
اُصلی علیک و کل وجود صلاة و شوق الیک
و من در لحظه می میرم از دلتنگیِ دلبرانه های دخترانه ام برلی تکرار برکت ماهی که در تقویمِ تاریخِ جانْ سه روز آن را _ اعتکاف _ می نامند...
+ دلتنگتم
دلتنگ همون سحرهایی ک با "اُصلی علیک" های تو بیدار شدم نه صدای خدام
شنیدی اعتکاف¿¿¿
تاریخ : چهارشنبه 96/5/11 | 11:15 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات (بدون)