تاریخ : دوشنبه 95/7/12 | 1:28 عصر | نویسنده : ریحان | نظرات (یک)
ترجیح می دم بنویسم و "خودم" باشم تا اینکه حرف بزنم و "یکی دیگه"
حالا ممکنه این وسط به بعضیام بربخوره و یه سری حرفا به ذائقشون خوش نیاد-می خوره که بخوره
مهم نیست
مهم، افتاب پرست نبودنه, رنگارنگ نبودنه
حقیقت تلخه دیگه - بزرگ میشن یادشون میره:)))))
(امروز به واسطه ی سمیرا و به نشونی از ارباب ,حالم خوبه خدا- مث هر روز که بی نشون خوبه-با نشون و بی نشون؛ممنونم ازت)
تاریخ : شنبه 95/7/10 | 4:12 عصر | نویسنده : ریحان | نظرات (بدون)
نگاهش....
ذهنم....
(بماند برای بعد)
تاریخ : یکشنبه 95/7/4 | 5:31 عصر | نویسنده : ریحان | نظرات (2)
خداوندا از اینکه می شود تنها با 4 تا استخوان و فقط و فقط با 4 تا استخوان قرار داده شده در آفرینش دستمان؛ دهان بعضیا را (شیفت+دیلیت) کنیم، کمال شکرگذاری را دارم و داریم
تاریخ : شنبه 95/7/3 | 2:43 عصر | نویسنده : ریحان | نظرات (بدون)
عاغا از این بغل دستیا؛بعضیام جوری حزب "باد" اند که اون بادِ بنده خدا ، خودش این طوری حزب خودش نیست
:)
در هر حال که هستید حتی در جدی ترین حالت به این افراد باید فقط 5 تا 10 ثانیه خیلی آروم نیگا کرده و خیلی ریز، تاکید می کنم خیلی ریز، یه لبخند ژوکوندی زنید و سپس به ادامه کار خود مشغول شوید
تاریخ : شنبه 95/7/3 | 2:30 عصر | نویسنده : ریحان | نظرات (بدون)
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید