جمیعا عرض تسلیت...
صم بکم عمی فهم لایعقلون ...بقره/171
(بیچاره نازنین رهبرم)
چهار سال تموم شد و من همانند خیلی من های دیگه ، نفهمیدم که چرا بچه های دانشکده ادبیات اینقدر خستن¿¿¿!!!
ینی دریغ از ی ریزه روح زندگی توشون هااااا... آماده ان که برای هیچ کاری آماده نباشن...
جز چند نفری که اخیرا با هم ی اکیپ تشکیل دادن که من به زوایای درست و غلطش کار ندارم ،بقیه الحمدالله تو هیچی پایه نیستن...نه اردو...نه پارک...نه حرم... نه دور زدن...نه جشنای مناسبتی دانشکده ها، نه برنامه های فرهنگی تفریحی،نه سرگرمی،نه بگو بخند...و نه حتی جشن فارغ التحصیلی... خستن طفلکیا...خستن
اینا رو باس راحت گذاشت به خستگیشون برسن و خسته گی درکنن
خستن
(ترم یک که بودم ، استاد قاسم پور گفت بچه های ادبیات تنبلن،ی ارزن بهم برخورد که نخیرم اینطوری نیست..هرچند میدونستم بنده خدا ب لحاظ فعالیتی و عدم حرکت اعضا و جوارح متعالی گفت...عاغا دیری نپایید که فهمیدم،بحله،جا داره بگم حرف عالی زرنوشت!!! استاد شما مث که هفت هشت ده تا پیرهن بیشتر از ما تیکه پاریدی)
بعد میگن چرا درصد امید به زندگی کم شده¿¿¿!!! خب هر شهروندی فقط ی بار بیاد چارتا ازین بچه های ادبیات رو ببینه ، کاهش امید به زندگیش که سهله،دلش میخواد گوجه کپکی لهیده پر کخ از دو فرسخی بترکونن تو تخم چشش که شاهد این همه پرتحرکی خفن نباشع یا مثلا این زلزله مشهد رگ و ریشه ش رو بسوزونه منقرض شه که خدا نکرده ادامه نسلش ب ویروس خستگی دچار نشه...
والا...بی مزه گان ساکن نشین...چیش
از بعضی حرفا ک بگذرم یکی از تفاوتای مهم علی با افسان دراینه که:
با اینکه افسان بیشتر از علی دورو ورم بوده ولی علی دقیقا می فهمه وقتی حالت رو به راه نیست ، یا مثلا اشکی میاد،کی باید بیاد سراغت و بگه چی شده ¿ تا باهاش درد و دل کنی و کی نباید بیاد و باید تنهات بزاره تا با یکی دیگه درد و دل کنی تا اروم بگیری،می فهمه کی باید بیاد بگه گریه نکن ، درست میشه،این راه این چاه اینم فلان .میفهمه کی نباید بیاد مزاحم گریه کردنت بشه چون می فهمه دوای الانت اتفاقا گریه کردنه نه ممانعت واس این کار
میفهمه ، کی بیاد تو خلوتت و کی به حال خودت بزارت.
میفهمه بدون اینکه چیزی بهش بگی
و دقیقا این همون چیزیه که افسان نمی فهمه
در له ترین حالتت ک چشمات پر از اشکه شوخی میکنه،در له ترین حالتت میاد سوال زبان و کوفت و درد میپرسه می پرسه،در له ترین حالتت ک نای نفس کشیدنم نداری میخواد کلی باهات حرف بزنه،در له ترین حالتت در له ترین حالتت له ترت میکنه
دلم واست تنگ شده علی
آه، من ، نه،
ولی
اشک من، دامنتان می گیرد...
:"(
(لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم)
مهر اگر مهر حسین،دل را بس است
هر دم از یادش نفس،باقی خس است
(بنفسی انت یا ثار الله ع)