سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّةُ بِاَنْجاسِها، وَلَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِیابِها

 

که آلوده‌ات نکرد اوضاع زمان جاهلیّت به آلودگی‌هایش و دربرت نکرد از لباس‌های چرکینش

 

 

 

+خواندم و مات شدم ...چه بنویسم ¿¿¿ و چه لزومی است که بنویسم¿¿¿ وقتی خود آن قدر حرف دارد که جای حرف ندارد...






تاریخ : پنج شنبه 96/8/18 | 3:10 عصر | نویسنده : ریحان | نظرات ()

امروز صدیقه یه حرکت خوشگل زد کیف کردم اصن:

 

یکی از دین پژوهان انصرافی رو که داشت تو دفتر واس برگشت پولش خانم صایمی رو درسته درسته قورت می داد  و راه به راه پز مدرک و فهم و کمالاتش رو میداد ، صدیقه پاشد ب سبک خودش طرف رو شست ، پهن کرد رو بند ، دوتا گیره هم زد بهش

 

+دمش گرم.به جا بود

+حیفم اومد، لذتش ثبت سررسید  نشه 

+صدیقه نانچیکو  :)

 

 






تاریخ : چهارشنبه 96/8/17 | 8:56 عصر | نویسنده : ریحان | نظرات ()

به به!!! ساعت از سه گذشته

چای می خورم، می نویسم

چای می خورم، می نویسم

چای می خورم،می نویسم

 

رواست از زبان شاعر بَگویَم :چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی!!! البته نصفه شبی

و همچنان رواست در ذم خود نیز بَگویَم:  معده مبارک که خندق بلا شد بماند، فردا باید برم حوزه جان و خوابم میاد که بماند، صب چون نخوابیدم چشام مثه بادبادک می بادَد و مردم دل ترکان می شوند بماند،گوشیم که داره چنگ میندازه به شارژرم وبا بد وبیراه شیون خستگی سرمیده بماند،عاغا خب مگه صب رو ازت گرفتن مسلملن،عجب برنامه ای درست کردیم واس خودمون هاااااا

 

+ عاغا یه سری حرفا هستن مثه نون بربری می مونن، داغ داغ می چسبن، بمونن بیات میشن

+ اصن منکه خودم با این مثال خوشمزه م قانع شدم، سایرین هم صب یه تُک پا برن نونوایی قانع میشن،بدم قانع میشن

 






تاریخ : چهارشنبه 96/8/17 | 3:31 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()

عاغا من خب نمی دونم این شیطنت های وسط جدیت هام از کجا میاد¿¿¿

والا

جلفم خوتونید

:)

طبق اکتشافاتم همه آتیشا زیر سر این کودک بیش فعال درونمه

 

 

 

+خدایا این یک مشت حیای دخترانه ما را در لابه لای شیطنت های ما پابرجا و ثابت قدم بداااااااااااااااااااااار

بگین الهیآمین

 

+ حیا ، همان نان شب است

 






تاریخ : چهارشنبه 96/8/17 | 2:58 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()

 

* عزیزم لطف کنین غیبتتون رو وارد پوشه کنید که اگه موجهه ثبت بشه ک من شرمنده تون نشم

والا منم همچین تمایل ندارم حق الناسی از شما به گردنم بمونه

هرچند که با این وضع زندگی و بندگی حق الناس هایی مونده و می مونه

حالا

اینجا نشد،

جای دیگه

ماها خوب بلدیم به زحمت زندگی کنیم و به غفلت بندگی

 

 

+ جا دارد هم اکنون ضمن تقدیم پوزش و با کسب رخصت از برادران کوله بار بر دوش شعری مان آقایان سهراب سپهری و نیما یوشیج  نرمکی گندی بزنم در شعر مبارک شان در توصیف حال نامبارک خودمان:

کوله بارم بر دوش،حق مردم هم توش

 

+ خدا داند چند نفر آن طرف قرار است بر یقه ما ارادت بورزند

 

 

# ورودی_مهر96_حوزه

#بچه های امام زمان

 

 

کوله بارم بر دوش، سفری باید رفت،

سفری بی همراه،

گم شدن تا ته تنهایی محض،

یار تنهایی من با من گفت:

هر کجا لرزیدی،

از سفرترسیدی،

تو بگو، از ته دل

من خدا را دارم

 

(سهراب سپهری)

 

 

 






تاریخ : چهارشنبه 96/8/17 | 2:16 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.