امشب خیلی حرف دارم
و می دونمم ک خوابم میاد
و می دونمم دلم نمیاد تا صب بزارم پلاسیده شن
و می دونمم فردا باید حوزه باشم ونیازمند انرژی
و می دونمم قاعدتا الان تایم لالاست ن قلم
و می دونمم بخشی از کارام مونده
و می دونمم به حرف ک بیفتم دیگه باید یکی بیاد سیم منو از پریز بکشه
و می دونمم *نوشتن* اکسیژنی از اکسیژن های زندگیمه
پس
این -میدونم- آخری
به همه -میدونم- های اولی ، در
پس
باداباد
تاریخ : پنج شنبه 97/7/19 | 1:4 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()