سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خب حتی نمیدونم چرا حال بغضم با ناهید خوب شد امشب!

و حتی نمی دونم چرا خواستم برگْ حرفِ خصوصی ها مان وصل ِ شاخه ی عمومی هایم  شود... هیییی مَنَم دیگر...

 

خانم وظیفه شناس:

سلام بر ریحانه عزیز

 

روزهای بهاریت شکوفه بارون

 

با دیدار دوستانه عیدانه موافقی؟

من، شما، صدیقه، انیسه

 

زمان: قبل از 10 فروردین

مکان: نظرسنجی

سینما، پارک جنگلی وکیل آباد، کوهسنگی و یا پیشنهاد شما

 

حوزه مشهد:

هزاران سلام و تحیت و ثنا از صدق و صفا رسانیده می آید آرزومندی به لقای مبارک و دیدن آن نور عنایت ناهید جان

 

من در کل به اقتضای روحیه ای که می دارم ،از ازل تا ابد با این دیدارات با رفقات و تفریحات و ثبت خاطرات موافق بودم و هستم و خواهم بود مخصوصا سینما ک اخرین بار یادمان نیاید کی احوال شریف صندلی هایش را پرسیده ایم و به گمانم خاطرشان از ما چرکین شده است.

منتها خدمت ساحت مقدس تان و محضر شریفتان عارضم که ازقضا ما پدر جانی می داریم که خیلی شیک و پدرانه و مردانه وار معتقد بر این اصل هستند که : فرزندم روزهای دیگر مثلا قبل و بعد تعطیلات نوروزی که در طول هفته حوزه و دانشگاه و کانون و جمعه ها هم بنیاد حرم و کلا به یکسر سایر جاها به غیر جای خانواده می باشی،ایام تعطیل می بایست در اختیار خانواده بباشی!!! و با خانواده!!!

لذا ددر دودور تخته!  البته جمعه هم که از روزهای تعطیل و بالطبع در اختیار خانواده بودنمان میباشد لکن ما در بنیاد حرم می باشیم پای رودربایستی پدر جان با امام رضا جانی درمیان است والا تا الان پدر جان با ماشین از رویمان رد شده بودند و ما نیز سزاوار دوزخ ! ولی لازم به ذکر است از انجایی که ما فرزند صالح و گلی از گلهای بهشت که هیچ ، خارشان هم به حساب نمی آییم  گاهی شیطان فلان فلان شده مخمان را زده و کار یادمان داده و  حضرات را به طرز محیر العقولی می پیچانیم لکن از انجایی که تعطیلات نوروز کشاکشی به طول پنیر پیتزا شیرآوران می دارد و تابلو میشود پیچاندمان  از این زاویه می شود که منجر شرمنده شما و رفقا شدن شود

و بر ما گریز و گزیری نیست که جهت اخم و عاق والدین نشدن مان ،گردنمان به دستورشان از مو باریکتر  بشود و روزهای تعطیل در اختیار خانواده  بباشیم ولی پس از این بازه هرکجا که باشد برای چون مایی که حال و حوصله خونوک بازی های نوروز را نمیداریم و روزگار بی حوصله گی را طی کردندی و گذراندندی و  حریص گشت و گذاریم ،مکانش فرقی نیست و همانا پذیراییم با دل و جان...در ردیف اول و در حکم مشعل دار المپیک :)

 

و کلام آخر پرحرفی هایمان: ما به جِد عذرخواهیم از جمیع دوستان

 

خانم وظیفه شناس:

عزیزجانی ریحانه :)

 

نویسنده ی خوبی خواهی شد ادبیات چی عزیز البته نیازمند تمرین و ممارست بسیار...

قدری خواندن و ادراک این قلم فرسایی شما بر این دوست حقیرتان گران آمد.??

حرفی نیست تا زمانی که سخن "و باالوالدین احسانا" در میان است و اولی تر آنکه خاک پای این عزیزان توتیای چشمان ماست.

نوروز را برای خود تر و تازه نگاه دار و خونوک بازی های آن را نیز نگاه دگرگونه ای بنما.

 

عاقبت نورانی و بخیر دوست گرامی:)

 

حوزه مشهد:

===>و خونوک بازی های آن را نیز نگاه دگرگونه ای بنما

 

:)))))))))    :))))))))))))))

عاااااااااااااااااشقتم ینی

چشوماتْ! خونوک بازی هایش را می تحملاتْ به ناچاراتْ  :)

 

حوزه مشهد:

حضورتان تُرهاتی می بافیم و نثارتان...به حکم حال خجسته مان از خونوک بازی های عیدمان ، عفومان دار حضرت دوست جان...چون مظلوم گیر بیاریم دخل گوشَشْ را آریم:)

 

همانا من شما را می دوسْتْ و در صورتِ رؤیتتان نیز می بوسْت  :-*

 

تو حوض کوثر غرق شی ایشششششالله :)

 

 

+خط خطی متن:سه شنبه شب

+ نوروز،خونوک تر از هر روز






تاریخ : جمعه 97/1/10 | 2:47 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.