عاغا داشتم به این توهم می رسیدم ک انگار دل منه که فقط لک زده واس کوه و مابقی کوه زده سدند بس که رفتند ک ب یکباره با آه سوزناکی ک سر ناهار از نهاد فرشته بلند شد :
"بچه ها دلم کوه می خواد"
از حجم و میزان خواست خود متنبه شدم و توبه ها نمودم :)
+ طبیعت+ طبیعت ... مابقی زندگی سوسول بازیه...والسلام
+ البته اسائه ادب به خاطر نورانی حضرات گرانقدر و والا مقام:
کرانچی_ماکارونی_کاکائو_شیرینی نخودی_چای_چیپس سرکه ای_کیوی_و سایر دوستان تندی جات و ترشی جات نورچشمی عزیز دل مان نشه... ب علت ضیق وقت نام شریفتان برده نشد
تاریخ : چهارشنبه 96/12/9 | 9:2 عصر | نویسنده : ریحان | نظرات ()