سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انشاء:

تابستان خود را چگونه گذراندید؟

همه روزامو "گذروندم" یه شب رو "زندگی کردم". همین تابستون بود ؛تو بحبوحه رفتن/نرفتن تسنیم به کربلا که یه شب بیشتر از باقی شبا حالم رو بی هیچ مقدمه خوبِ داغون کردی,نق نقوم و غرغروم کردی,یک تک پا منت گذاشتی دلمو به درد بخور کردیو رفتی و من باریدم از تو و تو و تو که:

 

دیگر به خواب هم نمی بینم که به خواب ببینمت

چه کنم که نه اذن حضور میدهی نه لذت ظهور؟؟؟؟

از قضا الان داشتم تو سالن مطالعه ازدیوان اهلی شیرازی کارای تحقیقمو انجام می دادم که شاهد از غیب رسید و رسیدم به این دو بیت یا بهتره بگم رسیدم به حسرت 5-4دلم:

آن چنان شادم از آن شب که به خوابت دیدم

که نمی آیدم از شادی آن خواب به یاد

گر حریفان تو ساقی به می از دست شدند

اهلی دلشده ناخورده می,از پای فتاد

 

چقد این نوشتم رو  شلوغ پلوغ نوشتم؛انگاری شد مصداق حال این روزام

 

اربعین که باشه,اینجا که باشی اسم جدید پیدا می کنی:جامونده,بی لیاقت؛زیارت نرفته,گنه کرده؛ایشالله سال بعد؛ایشالله نوبت شما؛ایشالله قسمت شما,هرچی خدا بخواد,لابد صلاح نبوده و...

اسم من کدومه آقا؟؟؟

94/9/18






تاریخ : چهارشنبه 94/9/18 | 11:24 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.