که خدا خواست که از دست تو درمان برسد
خواست تا عطر علی تا به خراسان برسد...
هی با غم سنگین حضرت پناه دارم گوش می دم:
رکعت هشتم------علی اکبر قلیچ
+ بار اول بود با هم حرم می رفتیم ، راضیه چشم تر با امام رضا جان عالمی داشت برای خودش و من و ریحانه،هر دو چشم به گنبد_ ریحانه بغض شکایت کننده ای داشتو ترکید :
ریحانه: (ع)
من هرچی تا حالا از امام رضا ع خواستم بهم ندادند
ریحانه :(ج)
من تا حالا هرچی از امام رضا ع خواستم بهم دادند
+ گیرم غم جانسوز شهادت به کنار بگذارم
با غربت ِ دلتنگِ غریبانه نگاهت چه کنم
¿¿¿
+ از نفس های تو اندوه و غمت می ریزد
هر قدم، عمر تو پای قدمت می ریزد
نفس، سرفه، نفس، سرفه، نفس، وای چقدر
پاره پاره جگر از بازدمت می ریزد
تاریخ : شنبه 96/8/27 | 11:4 عصر | نویسنده : ریحان | نظرات ()