طاقتم به طاق میرسه و اس میدم:
فاطمه دلم حال محرمه...اصن نمیفهمم چمه.دارم خفه میشم...دلم بغض داره دلم پره...دلم واس امام حسینم تنگه...دلم برا انسان بودنم و موندم تنگه...همش حرم امام رضا جانم،ولی بازم پریشونم...چقدر خوب بودن سخته
چقد پاک موندن سخته...چقد امام بالا سرت نداشتن سخته...یکم دعام کن
چقد جای امام زمان خالیه:"(
هیچی قانعم نمیکنه هیچی
همه چی هم خوبه، گرفتاری هم نیست
ولی حال من خوب نیست
همه چی آرومه...من نا آروم
فاطمه:
اگ دنیا دنیا مشکلم داشته باشی ولی حال دلت خوب باشه شادی و آروم..
اما اگ همه چی بر وفق مراد باشه و دلت پرتلاطم انگار هیچی سر جاش نیست...
و من :
دقیقا همینم
همین ک گفتی
میخوام عیننا همینو واس تسنیم اس کنم...میگم ولش کن نکنه فک کنه واس این پسره ست این حال و هوا.منصرف میشم
اشکامو پاک میکنم که جنت نبینه...
میخوام اس بدم تسنیم بازم واسم یه ایه یه چیزی یه حرفی بفست که کیف کنم و آروم شم
منصرف میشم
اشکامو پاک می کنم که جنت نبینه...
تاریخ : پنج شنبه 96/6/23 | 6:55 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()