از بعضی حرفا ک بگذرم یکی از تفاوتای مهم علی با افسان دراینه که:
با اینکه افسان بیشتر از علی دورو ورم بوده ولی علی دقیقا می فهمه وقتی حالت رو به راه نیست ، یا مثلا اشکی میاد،کی باید بیاد سراغت و بگه چی شده ¿ تا باهاش درد و دل کنی و کی نباید بیاد و باید تنهات بزاره تا با یکی دیگه درد و دل کنی تا اروم بگیری،می فهمه کی باید بیاد بگه گریه نکن ، درست میشه،این راه این چاه اینم فلان .میفهمه کی نباید بیاد مزاحم گریه کردنت بشه چون می فهمه دوای الانت اتفاقا گریه کردنه نه ممانعت واس این کار
میفهمه ، کی بیاد تو خلوتت و کی به حال خودت بزارت.
میفهمه بدون اینکه چیزی بهش بگی
و دقیقا این همون چیزیه که افسان نمی فهمه
در له ترین حالتت ک چشمات پر از اشکه شوخی میکنه،در له ترین حالتت میاد سوال زبان و کوفت و درد میپرسه می پرسه،در له ترین حالتت ک نای نفس کشیدنم نداری میخواد کلی باهات حرف بزنه،در له ترین حالتت در له ترین حالتت له ترت میکنه
دلم واست تنگ شده علی