سفارش تبلیغ
صبا ویژن

واجب کفایی است

احیاء آرامشم

 وقتی تازه از دانشگاه می رسم خونه

به زور از پله ها بالا میرم

حالم خوب نیست-دلم داره می ترکه-اروم و قرار ندارم-یه نگایهی میندازم به تسبیحی که داره دستای مامان رو طواف می کنه ولبی که دور خدا می گرده-با چهره درهم و برهمم مزخرف ترین خنده عالم رو رو لبام میکشم و به سرعت نور خط خطیش-اشک باز سرشو میندازه در نزده می شه خروس بی محل و مهمون ناخونده چشام میشه.-می خوام بگم:مامان برام دعا کن

 شک می کنم

نمی دونم لابه لای دونه های پاک تسبیح مامان جایی واس من ناپاک هست یا نه؟؟؟

 یقین می کنم

می دونم هنوز نرسیدم به "میم" مامان؛ میرسه شور مزگی حالم به "لام" لبام

بنا به احتیاط واجب

رامو کج می کنم

در رو می بندم

میام طبقه پایین

دلم فتوا میده:

خدا بزرگه ریحان

تقلید می کنم

1/10/94

 






تاریخ : شنبه 94/10/5 | 11:52 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.