سررسید (من نوشت های من)

نام کاربری و رمز ورود رو میزنم...

قلبم تالاپ تلوپ می کنه تا لود بشه...

آره...میخوام بگم همینقدر با اینجا مانوسم...

وارد سررسید که میشم

یه نفس عمیق دلتنگی میکشم:

میدونی چند وقته بهت سر نزدم¿¿¿

سرم اینقد شلوغ بوده که به جای اینجا حرف های دل خوراک کاغذ مچاله های دم دستم شده... یا نهایتا پی وی ایتام...کاغذایی که الان نمی دونم کجاست و متن هایی که الان باید کلی تو پی وی م دنبالش بگردم

تا ثبت دل سررسید بشه نه هیچ جای دیگه عالم...

و امشب

امشب هم کسی که پای منو کشوند به سررسید کی بود جز:

***حسین بن علی***

+ روزای گذشته خیلی حرفا تو دلم دفن شد

+ روزای گذشته خیلی حرفا تو منم دفن شد