سفارش تبلیغ
صبا ویژن

+اگه بخوای میتونی بخونی

_واقعنی¿

+نیگاش کن چی خوشحال شد! اره

_نه خب, گفتم شاید من اجازه نداشته باشم بخونم

+نه بخون! چون دارم باهات کار میکنم ازت کمک فکری ممکنه بخوام

_آخ جون

+حین مطالعه برگه های نظرسنجی کلاس خودسازی استاد بنفشه:

میاد میزنه تو گوشم میگه الان این لبخند واس چیه¿

_هیچی! دوست دارم منطق استاد رو!کیف داره خوندن رضایت و پذیرش بچه ها از مدل متفاوت تفکر و منطق استاد :)

_یکی از بچه ها می دونی چی گفته بود تو نظرسنجیا¿

+چی¿

_حرف دل منو زده بود

+چی¿

_گفته بود که دروس دوره 2/5 ساله حوزه ارضاءش نکرده بوده و جای امثال کلاسِ استاد تو اون دروس خالیه ...انگار گم شدنی هاش رو نه تو اون دروس که تو این کلاس استاد بنفشه پیدا کرده...مثه من

+کاش حوزه بفهمه

_یه جایی دارم مینویسم این روزای تربیت مربی رو ...پایان دوره نوشته های مربوط ب خودت رو میدم بخونی

+چقد خوبه که می نویسی

_ امممم...تو که نفهمیدی کدوم برگه نظرسنجی مال من بود¿

+ چرا :)

همونکه با خودکار مشکی نوشته بودی و...

_ عه! از کجا فهمیدیییییییی¿¿¿

+از روی نوشتت

_تو مگه خط منو میشناسی

+از روی خطت نفهمیدما

_ از روی چی پس¿ لحن ام¿ شناختت ازم

+اره

_نه دیگه! تو خیلی به من نزدیک شدی! وقتشه نفاق پیشه کنم :)

 

ببخشید فائزه جان(فرهادی) وسط کلامتون اومدم  و شما پاشدی رفت ی!ما داشتیم فقط یه خداحافظی نیم ساعتی میکردیم شد یک ساعت...

 

*** رفتم خداحافظی کتم ک بیام خونه استراحت کنم و متن م رو واس اجرای فردای مسجد تنظیم کنم! ماحصل یه خداحافظی یک دقیقه ای شد نشستن و حداقل یک ساعت حرف زدن... دل زدن... 

و من عمیقا دوست دارم این حرف ها را...

 

*** باید خسته بشی ...تا نشی, نمی کَنی ! خسته شو از رخوت فرشته... من خسته شدم پس کندم اگ نمی تونی بکنی پس یعنی هنوز خسته نشدی!!!!!

*** ماجرای سوسیس و نوشابه زرد و چشای گرد همراه با لبخند فرشته

*** وقتی به این رخوتی که میگی میرسم,میفهمم و نمی تونم, من از کوچیکا شروع میکنم... از کارای کوچیک میسازم و از کارای کوچیک خراب می کنم...به قول استاد بنفشه:

تو وقتی سازه ت رو نشون خدا بدی ساختار رو نشونت میده!

***تو واس انجام دادن یا ندادن فقط بنا داشته باش...بنا تصمیم نیست...بنا همون یک "آه"دلته که با سرعت نور در یک تیرس از دلت رد میشه...همون آهِ پس از خسته شدن...

*** می خواستم بزنمت ریحان¿ چرا تو اجرات جلوی استاد داوودی نژاد و  اقای صفایی خطاب به نوجوونات گفتی دختر یعنی دلبر¿

_خب دلبره دیگه! مگه نیست¿¿¿  :)

*** برای دلت از دلم دعا کردم

تو بگو کجا¿ 

در صحن و سرای آقام امام رضا

*** دحوالارض_روزه_حرم_امین الله من و انیسه






تاریخ : سه شنبه 98/5/8 | 4:24 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.