امشب خیلی حرف دارم
و می دونمم ک خوابم میاد
و می دونمم دلم نمیاد تا صب بزارم پلاسیده شن
و می دونمم فردا باید حوزه باشم ونیازمند انرژی
و می دونمم قاعدتا الان تایم لالاست ن قلم
و می دونمم بخشی از کارام مونده
و می دونمم به حرف ک بیفتم دیگه باید یکی بیاد سیم منو از پریز بکشه
و می دونمم *نوشتن* اکسیژنی از اکسیژن های زندگیمه
پس
این -میدونم- آخری
به همه -میدونم- های اولی ، در
پس
باداباد
مدعی شناخت خیلیا نیستم
ابدا
منتها ، شناخت بعضیا ، ساده تر از اونیه که فکرشو میکنم
....
ساختار فکری شون زود به دست میاد
حل معادله شون اینقدایم دشوار نیس
چی؟
اهل ریاضی و نقشه کشی؟
ابدا
حتی اهل هنرم نیستم ک مثال هنری براتون بزنم
فقط میخوام بگم
می دونین مثه چیه؟
مثه یه گلوله کاموا
ساختار فکری بعضیا همینطوره
سرشو که یافت کنی، تا تهش می تونی بری...
نمی خوام بگم ادم باهوشی هستم
اما
کند ذهن هم نیستم
سلام بر دلواره های دل
سلام بر غم باره های دل
سلام بر مهدی صاحبْ دل
برای اولین بار آب می نوشم و می گویم :
یا حسین-لعنت بر شمر زمان ش و زمان م
+ گندم پرستان امروز مجلس،چه مسلم ها که به دارالاماره بنفش نبرند
+ fatf
+ کاش میشد مشت گره کرده ام طهارت می گرفت به خون ...
+ خبر تصویب را میشنوم، دستم به کتری می سوزد،به قوری می سوزد،دهانم به چای داغ می سوزد اما این شراره های جگرررررررم است که ،،،شعله میکشد
حسین ...