صفحه رو باز میکنم
چند ثانیه نیگا میکنم
میبندم
ذهن مدام وراجی میکنه
اما من محلش میدم و نمیدم
کمتر می نویسم
نه اینکه حال حرف نداشته باشم هااا
نه، از من بعیده
بلا به دور
دور از جونم
اما حرفام هضمش سنگینه
سر معده گیر می کنه
رو دل می کنم
از هم تجربه حالش به کنار، و باز تجدیدی از تجربه نوشتارش
به قول دکتر شریعتی نازنین
حرف هایی هست برای گفتن
و
حرف هایی هست برای نگفتن
+ پیش نویس هایی که دارند تو گوشی در حد همون پیش نویس باقی می مونند، حرفایی اند که فراتر از حرف اند
+ فهمیدین چی گفتم¿¿¿ اگه نع،پس ولش کنین
دارم فکر میکنم
اینقدر ک من برای بیماری مامان مضطر شدم و تر
شب های قدر برای آمرزش روح و جانم،شدم¿¿¿
عمرا
.
.
.
آن طور که من دل دل زدم و خدا رو صدا زدم، زدم¿¿¿
عمرا
.
.
.
+ بیماری مامان هر چه نداشت، تو را برای من تپنده تر داشت
+ هر چه نداشت، همه داشتن ها را برای من یکباره داشت
+ خب...نامت ک می آید ، دل من غمت می گیرد و این شکر دارد...ندارد¿
+ تب حسین بگیری انشاءالله.......خب ....چه دعایی کنم بهتر از این در حق دوستان جان
+ از همه مستحبات بعد نماز، من مستحب تو را دوست دارم...السلام علی الحسین/ و علی علی بن الحسین/ وعلی اولاد الحسین/ و علی اصحاب الحسین
"اگه تو رو دوست دارم
امام حسین رو از تو بیشتر دوست دارم، پس نع"
می گم
و
از تو رد می شوم
+ و شاید ما سخت میگیریم والا به همین سادگی قطره تقوا رنگ میگیرد... راستی, اسمش همین است دیگر¿
+ به خاطر امام حسین نع های من , جانانه زیستن های مناست
+ عفت چشم
+ پرواز بی هنگام
+ صلی الله علیک یا اباعبدالله ع
عجب حال و هوایی داری امروز در دلم...
+ من همین الان خوبم،،،خوبِ از جنس شما
+ حضرت رئوف
+ نماز جمعه
+ شکر
