دقیقا نمی دونم چرا امسال این همه زیادی دل و دماغ عید و بند و بساطش،،، نیست
فقط می دونم که می تونم --احتمال --بدم
+عید محترم/محترمه ،اصلا حوصلتو ندارم- زودتر بیا که زودترم بری-حوصله مهمانی ندارم-حوصله مهمان ها-و نیز به رعایت, لبخندهای زورکی -تصنعی-نفاقی در جمع
+ شوق پرواز به ترسیم سرم هست و لیک...
هی می خوام دست از پا خطا کنم
هی یادم میاد--حسین--
هی آروم می گیرم
هی قبحی
ن
م
ی
ش
ک
ن
م
+ خوبه که در نفْس و نَفَسِ کنیزی ام هنوز ، اربابی ات هست... صلی الله علیک یا اباعبدالله ع
+ من از تو دل نمی کنم اقام اگر قابل بدونی/ اگر میون عاشقات این دل ما رو دل بدونی
+ به خاطر امام حسین نع
+مهرتان چه ها که نکرد با ریحان
+یادتان باشد به یادم بیاورید تا یادم بماند برایم که هستید
این همه حس سنگینی سوار شده به دوش حال از کجا میاد!!!
ارزش دوست داشتنی هام برام به ارزش دوست داشتنی تر م --تو---نیست
+ میدونم خراب کاری کردی-فدای سرت-علی-داداشی
"رجب"
خیلی خیلی خیلی خوش اومدی...
+ پارادوکسی ام :) :(
+ از این آمدنی و آن نیامدنی
+ چقدر خوشحالم از باز زنده بودنم و دیدن باز اومدنت...
+ چقدر ناراحتم از نرسیدنم به سه روز اکسیژن اعتکافت...
+ اعتکاف _ امسال_ بر خلاف هرسال_نه مسجدی_نه حرمی_معلوم نیست در کدام بیغوله ای_خواهم بود_مات و مبهوت خواهم بود_مطمئنم این سه روز بودن و نبودن انجایی که باید بودن،می گذرد_اما خیلی سخت و تلخ می گذرد_وقتی غروب روز سوم شود و من از جایی برنگردم_می دانم این سه روز خیس می گذرد_می دانی که به جای آغوش تو_ زانوهایم را غمزده بغل خواهم کرد_به وقتش ، به موعدش بیشتر حواست به من باشد که می دانم_______سخت می گذرد_______