سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باید انگار تو را بین عبایم ببرم

تا که شش گوشه شود با تو ضریحم پسرم...

 

+ برقعی _ یادم امدکتاب_پدر،عشق،پسر_سید مهدی شجاعی_عاشقانه های پدر و پسری_ چقدر کتاب جان بخشی بود_ می ارزد به بارها خواندن و بارها طمع بار دیگر خواندن

 

+ حرف "علی اکبر" نامی که میشود ، قلبم میگرید هر موقع یادم می آید کلام مولایمان حسین را بر بالین جوانش:  بعد از تو پسرم،خاک بر سر دنیا... خدا بکشد قومی را که تو را کشت

 

+ من هم یک جوان هستم، می فهمم جوان یعنی که پدرم

 

روز جوان مبارک






تاریخ : شنبه 97/2/8 | 12:2 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()

غرور دخترانه ام

مهم است 

برایم

 

+ با وجدانم که تنها شدم اینو دو روز پیش فهمیدم_قرار_ازدواج_گوشی رو به تماس خانم شریف برای قرار چهارشنبه جواب ندادم کمترین دلیلش خواب بود و راس ش،غروری که دردش اومده بود_ هنوز هیچی جدی نیست برام،طعمی نچشیده زبان هنوز_ترجیح میدم در برابر هی اکی و کنسل شدنا عوض حرص خوردن، فقط "خیر" بخوام واس خودم و در عین واکنشکی که دارم،مثه ننه بزرگا هی بگم :لابد خیریتی بوده ننه! خودمو رها کردم مثه برگی تو دست باد...و این به معنای بی تفاوتی و بی اعتنایی و بی خیالی نیست...نع...منظور چیز دیگریست...






تاریخ : چهارشنبه 97/2/5 | 10:29 عصر | نویسنده : ریحان | نظرات ()

کلمات

آدم می کشند...

 

+ فیلم_بارکد_مرور






تاریخ : چهارشنبه 97/2/5 | 5:58 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()

آقای صفایی

مزخرف

:/

 

+ اصن دلمون میخواد با اساتید ارتباط بگیریم..وقتی می گیم یه حرف رو صد بار،خودتون پیگیری بگیرید که ما نگیریم 

+ فک کرده فقط خودش می فهمه مرز محرم و نامحرم

+ عامل بی عمل...هی منع ارتباطی و مسخره و مسخره بازی و هی خودشون دم به دقیقه جلسه دو نفره با نامحرم...مرگ خوبه واس همسایه،نه¿¿¿¿¿

اصن دلم می خواد ازین به بعد با تمام اقایان: مداحی،رضوی،پرهیزی،مفیدی،زنگنه و سایر برادران و استادان واس کارای رو زمین موندم خیلی مستقیم ارتباط بگیرم ببینم می خوای چی بگی!!! ازون جوون تراشم شروع می کنم تا چشِت درآد

قبل اینکه بری رو منبر ، خودت رعایت کن...ما خودمون شعور ارتباط با نامحرم جز به ضرورت برامون جا افتاده :/

 






تاریخ : سه شنبه 97/2/4 | 7:44 عصر | نویسنده : ریحان | نظرات ()

فاطمه

چند روز پیش زنگ زد

محلش ندادم

جوابش ندادم

چه مرگمه¿

خل وضعی

و یکم هم بی اعتنا و بی خیال بودن مثه خودش

حالا

داره میاد مشهد

بمیری که اینقد دلم برات تنگ شده :(

وای به حالت باز ادا دربیاری

یا باهام بحث کنی

فقط بگو خب

بی لجبازی همیشگیت

بی لجبازی همیشگیم

 

+ بیا ببینمت والا من و میدونم و تو باز

+ هر بار من اومدم، اینبار تو

+ رفیقِ خاطره 

+ با خویش در ستیزم و از دوست در گریز
از حال من مپرس که بسیار خسته ام

+ محمدعلی بهمنی

 + صبح امروز کسی گفت به من:

 

تو چقدر تنهایی ...

 

 

گفتمش در پاسخ :

 

 

تو چقدر حساسی ...

 

 

تن من گر تنهاست...

 

 

دل من با دلهاست...

 

 

دوستانی دارم

 

 

بهتر از برگ درخت

 

 

که دعایم گویند و دعاشان گویم...

 

 

یادشان دردل من ...

 

 

قلبشان منزل من…...

 

 

صافى آب مرا یادتو انداخت...رفیق...

 

 

تو دلت سبز...

 

 

لبت سرخ...

 

 

چراغت روشن...

 

 

چرخ روزیت همیشه چرخان...

 

 

نفست داغ...

 

 

تنت گرم...

 

 

دعایت با من...

 

+ سهراب سپهری






تاریخ : دوشنبه 97/2/3 | 9:1 عصر | نویسنده : ریحان | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.