سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به مرزی رسوندنم که دلم میخواد استعفام رو پرت کنم تو صورت جفت شون...حوزه رو ملک پدری شون میدونند لامصبای مدیریت طلب:/

 

 

+ چه دل هایی ک دارند می شکنند






تاریخ : جمعه 98/9/8 | 1:50 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()

من:

بنظرم آقای میرزا دوستی اداری کار می کنه و آقای مداحی انسانی

مهناز:

آره

 

 

+تفاوت_پرسنل نهاد و حوزه






تاریخ : جمعه 98/9/8 | 1:35 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()

کلاس تموم شده و از در سالن خارج شد بره

اما داره بیرون حوزه به یه اقایی مشاوره میده

از لابه لای برگ های درخت نیمی از قامتش معلومه

دست به سینه عز پنجره بسته سالن مات نیگاش می کنم

هی با لذت و گردن کج  نیگاش می کنم... لذت چی¿¿¿¿¿¿¿

لذت شاکرانه...اینکه خداروشکر در الان زمان تو استادمی استاد

نیگاش می کنم...یک ان متوجه میشه از پشت شیشه سنگینی نیگام رو و نیگام میکنه اما باز تو هوای سرد ادامه میده به صحبت ش با اون آقا و میره

نیگاش می کنم و زیر لب زمزمه و آه:

من چرا بیشتر از وجود شما استفاده نمی کنم¿?

 

 

+ استاد بنفشه

+ خودسازی

+ کانون فارغ التحصیلان

 






تاریخ : جمعه 98/9/8 | 1:32 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()

تحمل صائمی و صفایی سخت شده

سخت تر از تحمل زخم نمک خورده!






تاریخ : جمعه 98/9/8 | 1:21 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()

تمام مدت گفتگو سرم پایینِ! وقتی می شکنم دیگه خیره نگاهشون می کنم و چشام پر از اشک میشه:

 

استاد! دعامون کنید

داره سخت می گذره

 

+ممنونم ک همیشه میشه بهتون اعتماد کرد

+کانون فارغ التحصیلان_فرشته افشار

+یک سالن و یک میز و یک درد و دل دو نفره

+ یک ظهر و یک اضطرار و یک شاگرد و یک استاد

+ مثه همیشه با جان گوش می داد و با جان راهنمایی داد

+ پیامک ش میاد...پیامک م میره:

سپاس استاد...سپاس که بار رو سبک کردین

+ تا نام حسین است به سربند, سری هست






تاریخ : جمعه 98/9/8 | 1:11 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.