سررسید (من نوشت های من)

مطمئنم پا گرفته ؛ تعبیر این روزات این اطمینان رو بهم می ده؛ مطمئنم الانم  و این روزا داری مراحلشو می گذرونی واس تایید نهایی

من از اواسط  هفته ی پیش؛ مطمئنم

من مطمئنم

مطمئنم

نگرانم

آینده ، ترسناک است وقتی کمرنگ می شوی

این همه بی حوصله گی ، در حوصله ام نمی گنجد

وقتی بیشتر بی حوصله ای، انگار تو همه چی عصاره ی زهر مار قاطی کردن

ایناهایی که خودخواهانه دلشون از جای دیگه ای پره ولی تو رو که میبینن علکی علکی بهانه می گیرن و سر تو خالی میکنن,هی می خندی و به روشون نمیاری و هی باز ادامه می دن و دست آخرم  عوض خوبیات بدهکارت می کنن ؛ همونجا که دارن حرف مفت می زنن باید سیر فحششون کنی ,حالشون که بهتر شد و تو حال خوبیشون باز اومدن دور و ورت باید یه جوری بزنی تو دهنشون که فکشون بپاشه به در و دیوار