دنیایی می سازی دنیایی که جون داره
دنیایی که تو سفره هاش هم آسمون داره
+ آزادی-حامد زمانی
+ آرمانْ شهر-اتوپیا-مدینه فاضله-مهدویت
+ زمین گیر زمین
خب
که چی مثلا
!!!!!!!!!
خونوک
!!!!!!!
مثلا ترسیدی
از خوندن من؟
که خصوصی کردی صفحه ت رو
از چیه من؟
که
بفهمم تو عقاید سرت چی می گذره
یا
بفهمم تو عقاید دلت چی می گذره
هاع؟
کدومش؟
چه اتفاقی می افتاد مگه؟
+ اصن چیشششششش
+ مهم نیست
+ :/
+ خود را انچنان ک هست بنمایید...
+ والا
+ به احتمال زیاد این پست در اینده نزدیک خواهد ترکید
تا نیایی ، سرطان، راس مدار سرمان...
+ دور هم می چرخیم
و
دور خم می گردیم
و چه خوب تاب بودت را ناب نبودت می سازیم!
+ درس، شغل،تفریح...خیالت راحت حضرت غیبت! همه بی تو مشغول دل ایم نه دل مشغول به تو ایم!!!!
+ همه کار کردیم، حرف تو که شد، *اگر* وقت کردیم....
+ نکند حرف و حدیث پشت و پی غیرت ما راست باشد
نکند نقل و نبات ری ما، نَقل یک کوفه و بازار باشد...
+ صاحب الزمان....زمان از آن توست و برای آنی که از آن توست، آنی از آن تو نیست....
+ ما نشستیم،سهم الارث خود را کردیم جدا
چشم بستیم،فهم الارث خود را کردیم سوا
تا اکران ایدئولوژی مهدی....
منتظر مانده ایم
منتظر بمانید
+ شاید دور زمین، دور زمان شماست
اما
قرن زمان ،قرن حسینِ ماست.....
+ آن مرد، می آید
آن مرد، با آرمان می آید
+ نراه قریبا
+ مدام خسته ایم از خستگی های مدام
+ می گویند: اسلام رحمانی... چه اش مانده است!
وقتی که اعتقاد به * علی* تعهد می آورد
حسین قرن اش کجاست!
حسین قرن ات کجاست!
کجای حسین قرن حسین ایستاده ای؟؟؟
رو به پشت اش
یا
پشت به روی اش
+ خودم را از تبرج برج نگاه شهر ، زمین می اندازم تا بگویم ؛ آخ پدرم
تو زیر چشمی نگاهم کنی و بگی:چه شد دخترم؟
...........................................
.......................
............
+ نگاهم را زمین می اندازم که نبینم ،نگاهت را زمین نینداز و ببینم
+ وقتی من به همین خاک زمینی خیره می شوم ،قدری تو به همین زمین خاکی خیره شو
+ تا نگاهی از پلک ها تکاندم ، حسینی از پلک ها چکاندم...
+من میخندم به مومنی در راه و می گویم: تقدیمِ پدرم
شما بخندید به مومنی سر راه و بگویید: ممنونِ دخترم
برای آن آرمانْ پدری که ندیدم و این آرمانْ پدری که....
+ دلتنگی های مومنانه
+ دلتنگی های مقدس
+ ایدئولوژی
+ آرمان
+ اللهم عجل لولیک الفرج