سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاغا چرا من از هرکی تعریف می کنم گندشو درمیاره¿¿¿

من با  حالِ بی حال میگمو

خانم صائمی می خندن

 

 

+ خب راست می گم خب

نشد یه بار از یکی تعریف کنیم از یه خصوصیت یکی تعریف کنیم تاعکسشو ثابت نکنه،تا گندشو درنیاره ول بکن نیست که نیست

+تو ذوق زنای بی جنبه

+چیش






تاریخ : دوشنبه 96/8/29 | 10:37 عصر | نویسنده : ریحان | نظرات ()

که خدا خواست که از دست تو درمان برسد

خواست تا عطر علی تا به خراسان برسد...

 

هی با غم  سنگین حضرت پناه دارم گوش می دم:

رکعت هشتم------علی اکبر قلیچ

 

 

 

 

+ بار اول بود با هم حرم می رفتیم ، راضیه چشم تر با امام رضا جان عالمی داشت برای خودش و من و ریحانه،هر دو چشم به گنبد_ ریحانه بغض شکایت کننده ای داشتو ترکید :

ریحانه: (ع)

من هرچی تا حالا از امام رضا ع خواستم بهم ندادند

ریحانه :(ج)

من تا حالا هرچی از امام رضا ع خواستم بهم دادند

 

 

+ گیرم غم جانسوز شهادت به کنار بگذارم

با غربت ِ دلتنگِ  غریبانه نگاهت چه کنم

¿¿¿

 

+ از نفس های تو اندوه و غمت می ریزد

هر قدم، عمر تو پای قدمت می ریزد

نفس، سرفه، نفس، سرفه، نفس، وای چقدر

پاره پاره جگر از بازدمت می ریزد






تاریخ : شنبه 96/8/27 | 11:4 عصر | نویسنده : ریحان | نظرات ()

هیسسسسسس ، هیچی نگین،حرفی نداشتم فقط یه سر اومدم جیغ بزنم

این جوجو پسره قلب عمه شه

 

 

+ یزدان جوجو

+ یازده ماه تمام

+ دوست دارم

+ برادر زاده جان

 






تاریخ : شنبه 96/8/27 | 6:10 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()

چند دقیقه قبل اذون صبحی ، باز کردن نرم افزار باد صبا و دیدن پخش زنده حرم ارباب جان و گوش کردن به مداحی فوق العاده ای که به عربی و هنگام زل زدنم به ضریح نازنینشون و قربون صدقه شون پخش می شد و نمی فهمیدم چی میگه اما قلبم آروم می گرفت باهاش ، چقدر چسبید...

 دستم نرسد، دست درازی می کنم

پایم نرسید، چشم چرانی می کنم

:)

بععععله ارباب جاااان، پس چی!!! دعوت کتین ک ما رومون زیاده و از قضا ما همونایی هستیم که از اون خونواده هاشیم

 

+ اسکرین شات جان ارباب جان

+ خیلی  ارادتمندیم  ارباب جان

 






تاریخ : شنبه 96/8/27 | 5:39 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()

چه می شود کرد

با امشبِ خواهر بیست ساله ای که زانوی غم بغل گرفته

گریه می کند و

نمی گوید دردش چیست¿¿¿

حتی به من که 

مادر درد و دل هایش بودم و هستم

اگر

جایمان عوض می شد

من زودتر از انکه فکرش را بکند به او می گفتم

اما او

عجیب است

این مشکل من است که راحت حرفم می زنم

یا مشکل او که سخت

شاید هیچ کدام

شایدم اسمش فقط تفاوت است

از تفاوت 

تا تفاوت

چه می شود کرد

جز سکوت و تحمل مزخرف آرام شدن پلک هایش

و شاید

آن زمان شروعی باشد برای بارشی دوباره

اما اینبار

در آغوش گهواره

 

 

 

+ ریحانه ای که مادر تمام افراد خانواده است حتی مادرِ مادر

 

 






تاریخ : جمعه 96/8/26 | 12:24 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.