سفارش تبلیغ
صبا ویژن

الان داشتم فکر می کردم

چه جالب!

من

مثلا اگر همان "ریحان" 18 سالگی بودم باید برای گم شدن عکس های جشن فارغ التحصیلی م موی سرم سفید می شد...

و چه خوب است که آن ریحان نیستم ...

وابسته هر چیزی نمی شوم و راحت تر زندگی میکنم...

حتی اگه برایش اخمی به ابرویم بیاید و لبی آویزان شود، زود می گذرد...زود تر از آنکه دقّم دهد...

 

 

+ من همونی ام که با اینکه دل خوشی از تولدم نداشتم و ندارم ولی یادمه تا چند سال پیشا تا پلاستیک ریزه ای هرچند زشت! یا هرچیز بی ارزش در نظر دیگران رو اگه دوستی بهم میداد که کادوی تولدم یا هر کادویی ب هر مناسبتی توش بود نگه می داشتم رو چشام و دیگران رو با جیغ و فریاد و بعضا به هفت سوراخ قایم کردنشون برحذر می داشتم و دزدگیر و سگ نگهبان و در صورت خال افتادن بهش وزن کم می کردم ولی حالا...نع...

خوبه که راحت تر از قبلا" دل می کنم"  که راحت تر "دل دهم"

 

+ اشتباه نشود! انسان ها برام بی ارزش نشوند...آدم ها چرا

+ لازم به ذکر نیست که در نظرم ارزش انچه به من می رسد بستگی دارد از  ارزشمندی نفس و نَفَس که برسد تا چه برسد






تاریخ : شنبه 97/2/15 | 1:42 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.