سفارش تبلیغ
صبا ویژن

همین الان حین دست و پنجه زدن با تحقیقای باد کرده رو دستم و کیفی پر از جزوات تیکه پاره  و لنگ در هوا و سری واقعا شلوغ و دلی دلتنگ "کریه بی معرفت خودم"؛دارم فک می کنم که حال این روزای تسنیم چققققققققققققققد رنگ و بوی حال و روزای منو پارسال منو گرفته(بعد نیمه شعبان ) متاسفانه

حالا هرچقدم نقش بازی کنه ؛ هرچقدم خودشو خندون و همه چیو روبه راه نشون بده؛منکه می دونم چشه؟؟؟

منکه می دونم چشش دنبال کیه؟

چشش پی کسیه که واسش خیلی عزیزه

همونطور که من چشمم پی کسی بود که عزیزم بود

می دونم چون حال الانش کپی پیست حال پارسال منه

نه اینکه روزای قبل به این نتیجه نرسیده باشما و همین الان مثلا یهویی وحی منزل شده باشهههههه،نع

چنتا دوشنبه پیش فقط در حد چند جمله از ریحانه گفت و من تا ته ارزشی که ریحان واس تسنیم داره رو خوندم

حتی اگرممستاصل نیگام نمی کرد و نمی گفت:ریحانه رو خیلی دوست دارم؛حتی اگرم نمی گفت و فقط یک کلمه می گفت"ریحانه" و با اون پریشونی که تو چشاش دیدم نیگام می کرد؛همه چیز دستگیرم می شد؛دستگیرم می شد که ریحانه واسش کیه؟؟؟؟

می دونم که دعا می کنم واسش

می دونم که امروز تو سالن دانشکده حین اینکه داشت تابلوهای نقاشیو نیگا می کرد و سرشو با اونا و گوشیش گرم می کرد سوالی که چند هفته ای رو تو ذهنم بود ازش پرسیدم: که چی شد ریحان؟؟؟ و اون خودشو به اون راه زد که کدوم ریحان؟؟ و من گفتم با خنده که ریحان دوستت و اون گفت که هیچی!! معمولی ایم و نگاهشو دزدید

و بازهم یه سوال دیگه تو ذهنم موند که: ریحان چی داره که اینقد برات عزیزه؟؟؟ چی کار کرده واست مگه؟؟؟ همون سوالی که تسنیم باید پارسال درمورد محمدپور می پرسید و نپرسید

 

احساس می کنم شاید و شاید و شاید لااقل الان بدونه که واسه چی من پارسال واس کسی که برام مهمه زیر و رو می شدم که نگهش دارم... و شاید

 

 

هه!!! نمی دونم چرا هی می گم "حال پارسال، حال پارسال"؟؟؟ مگه حال الان من جز حجم گریه چیزی کم داره از حال پارسال؟؟؟؟

 

اصن مگه همین دو ساعت پیش نبود که اس داد و فقط یه جمله معمولی نوشت و منم چشام خیس شد اما غیرمعمولی

 

این روزا بیشتر زمزمه میکنم زمزمه های دائمی تسنیم رو:الهی هب لی کمال انقطاع الیک

 

ذکرش  یا بهتر بگم "از دل خواندنش" واقعا تاثیرگذاره لااقل برای من که داره عمل می کنه

اشکامو بد درمیاره هاااااااا ولی عمل میکنه  

و من بازهم همه را می سپارمت به خودت که نهایت حکمت...


 






تاریخ : یکشنبه 95/3/9 | 4:42 عصر | نویسنده : ریحان | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.