سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قشنگ بود حرف صدیقه ،وقتی خیلی دقیق نیگاش میکردم که تو دفتر سرِ شماره های جشن پیامبر ص از دست خانم صائمی و خانم رضوانی پخ پخی شد و اومد تو سالن گفت:

باید یه وبلاگ درست کنم...

:))))))))))

 

+ که مثه من بری بد و بیراه ها و فوشاتو که تو رو نمیتونی بگی اون تو بگی¿¿¿

+ اره

+ خندم میگیره و نمیدونم چرا خوشم میاد اونم از نوع خوشمزه ش

+ اندر بدآموزیای وبلاگ

+ همین حس پخ پخی رو من سه شنبه ش داشتم وقتی هی به خانوم صائمی تو جلسه میگفتم : من هرچی پنجشنبه دنبال مراقب گشتم به جان خودم هیچکی نبود و باز می گفت: نه شما مطرح نکردین اگه مطرح میکردین ما می اومدیم!!!!! 

دقیقا تو کف این بودم که منظورشون از "ما" کی بود¿!¿¿¿¿!!!در¿ دیوار¿ زمین¿ سیستم خانم ارشی¿ حصیر کف زمین¿ جالباسی¿ قندون رو میز¿  بابا منکه از بی مراقبی که داشتم جلو روی خودتون به اسفالت کشیده میشدم ک...عجز شیپورم تا جای اقایونم رفت که...اونایم فهمیدن که...بعد چه جوری می خواسته مطرح کنم...هم مونده بود ترامپ قید دشمنیشو با ایران بزنه شخصا وارد عمل شه...

باز خانوم صایمی جان معتقد بودند که مطرح نکردم

...ترجیح دادم لال واقع شوم مخصوصا با ضربه ای ک صولتی جان بر پایمان کوبید.والا ...گفتم هرچی بگم خانم صائمی ربطش میدن  به تازه کار و بی تجربه بودنم...منم که چی بگم خب... 

تجربه ندارم، زبونم ندارم عایا¿¿¿قدرت تشخیصم ندارم عایا¿¿¿






تاریخ : پنج شنبه 96/9/16 | 10:48 عصر | نویسنده : ریحان | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.