سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اگر که دلخوشی به من

گناه از تو نیست

اگر که خیسه چشم تو

گناه از منه

.

.

.

آخهههه...صبح امید...حامد زمانی...خیلی وقت بود که گوش نکرده بودم، بعد مدت ها نشنیدنش،شنیدنش مزه داد بامداد ...

+عهد...نبستم...یادم نمی آید ...چندین صبح است !!!! 






تاریخ : سه شنبه 96/10/12 | 3:13 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()

احساس سوختن به تماشا نمی شود

آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم






تاریخ : سه شنبه 96/10/12 | 3:7 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()

اصن گاهی وقت اماده شدنش، باید تو طاق در، دست به سینه وایستاد و لبخند به لب نیگاش کرد و گفت:

اوهوک!!! چی خوشتیپ شدین آقا

 

 

+ پدرانه

+امشب براش کادوپیراهن میخرم،فردا شب میبینم تنشه...

+همین...

+العاقلُ بالاشاره...






تاریخ : سه شنبه 96/10/12 | 2:57 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()

 

 

و ابراهیم خلیل الله ، چون گذشت به امرالله از عطاءالله ،بدو بازگشت اسماعیل ذبیح الله

 

_____چون گذشت،بازگشت_____

 

 






تاریخ : شنبه 96/10/9 | 11:18 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()

و اما...

پنجشنبه 

رفتم

حقمو گرفتم

برگشتم

ایییییییییییییییینه

 

+ پیرو حرف دوستْ جان در دفتر حوزه : چرا اینقد تو خشنی¿¿¿ 

میدونی !! اصن گاهی خِشانت از اوجب واجبات است خصوصا در باب مطالبه حق... بعضیا زبون خوش و احترام انگیز حالیشون نیست ولی زبون اخم و تلخ و تند و ترش وتهدید ، چرا ... برای بعضیا فقط باید بیای... نیگا به چادرت میکنن فک میکنن حالیت نیست و بی دست و پایی ...نیگا به دختر بودنت می کنن فک می کنن می تونن هرچی رو بهت تحمیل کنن صداتم درنیادو هی بفرستنت رد نخود سیاه

+ دوسنبه باهاش اتمام حجت کرده بودم ،گفتم پنجشنبه میرم وای به حال ا.محمودی که بخواد پاس پاس کنه باز صاف میرم پیش ا.رضایی باز  با خاک یکسانش میکنم

+ وقتی از در وارد شدم و حتی در جواب طنزَک های محمودی  روی خوش نشون ندادم و منتظر روی صندلی نشسته بودم،اضطرابش نسبت ب عکس العمل من تو  نگاه های محمودی رو روی خودم حس کردم و این فوق العاده برام لذت بخش بود که این جدیت رو در من فهمیده بود...که حساب من رو از حساب خوش و بش کردناش(حتی در حضور خانمش) با بعضی دیگر خانوما جدا کرده بود... که حد و مرزش رو فهمیده بود...که ماستشو کیسه کرده بود... آخ که چقدر لذت بخش بود دیدن این اضطرابش حتی در پیگیر شدن رسیدگی به کار من.

+ پرواضحه که مسلما با همه جدیت م ، قصد حیغ حیغ بازی نداشتم که در شان من نبود اونم درحضور اقایون  اما خیلی راحت میشه بعضیا رو ترکوند با مقابله به مثل کردن و بدون جیغ جیغ و دردسر...قصد وارد شدن از این در رو داشتم که نیاز نشد به ان سطح از خِشانت :)

 






تاریخ : شنبه 96/10/9 | 10:58 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.