سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قبلا در موردشون (بی ملاحظه گی شون)نوشته بودم

 

آدم مزخرف

 

الان همون حرف قبلیمو با اطمینان لایک میکنم 

و حتی پسوند " تر " هم اضافه می کنم

 

آدم مزخرف تر

 

 

+ امروز:من،مهناز، آقای صفایی و رفتن ب بیرون حوزه جهت تحویل تحقیق های اساتید ب پیسنهاد خود خانم صایمی

+ لوسِ خُنُکِ بی مزه ظهر به بعد امروز قطعا خودتون بودید.

+ اَه... مردک چندش...وقتی سنگین باهاتون رفتار میکنم، از خودتون بفهمین که انتظار برخورد سنگین هم دارم نه زرت و زرت نمک بی نمک ریختن...

+ بابا سنی ازتون گذشته...خجالتم خوب چیزیه برادرحوزوی!!!

+ مرد هم اینقد لوده¿¿¿

+ نمیدونم در برخوردم من کی و کدوم لحظه تو کدوم حواس پرتی تو حوزه چه غلطی زیادی کردم و نکردم که امروز شما در برخوردتون غلط زیادی تر از دهنتون می کردین هی !!!فرت و فرت مزه ی گند مزه پاشیدن میفرمودید

+ وقتی خانم صایمی آمار رفتار امروز منو ازتون فرمودن کردن و شما نطق نمودید: از متینی و سنگینی بنده حظ نمودید  پس وقتی خطوط قرمز منو میدونید،غلط می کنید معقولانه برخورد نمی کنید

+ نمی دونم خانم صایمی چی فک کردن¿¿¿ چیو امتحان می کنن¿¿¿ کیو¿¿¿

من نمیدونم جوونا زیرخاک رفتن که بخواد...چی ایشون اخه دل قنج کنه¿¿¿  

آمارش دراومد که برخی از بزرگواران در حوزه قبلن نمی دونم کیا در گذشته با کدوم عقل غش و ضعف داشتند با نمک های بی حساب ا.صفاییِ مزخرف!!!! حالا خانوم صایمی در حال تست ما می باشند...که نکنه مایم بعله...ظاهرا چشمشون ترسیده

اخه مسلمون...لااله الاالله...

کورین از برخوردای با آقایونِ من¿¿¿ کورین از روسری جلوی رو چشای من¿¿¿ کورین به نگاه های تو زمین من¿¿¿ کورین از سلام علیکم گفتن های رسمی من¿¿¿¿ کورین از روگرفتنای من¿¿¿چرا کورین خانم صایمی...چرا کورین¿¿¿ و فک می کنین من احمقم..... و لابد من هم باید با خنده رد کنم¿¿¿¿

ای خدا دم انصافشون تف!!!!

+ اومدیم حوزه ثواب کنیم، کبابِ لوده بازیای یکی و کارآگاه بازی یکی دیگه نشیم شکر خدا به جا میاریم.

+ والا ماکه یادمون نمیاد با اقایون لاوستونی راه انداخته باشیم،له قبرمونم می خندیم ازین کارا داشته باشیم و سر راهشون سبز جز ب ضرورت لکن زین پس با دُز بالاتری برج زهر مار می شویم شاید فکر معیوبتان اصلاح و دهانتان تخته شود

+ ای بابا...راست میایم راست می ریم ، دنبال سرِخر تو پالون کره خرمونن...بعضی چیزا سوز داره...تا فیهاخالدون

+ کاش لااقل یک شوخی کرده بودم با این جناب مزخرف...لااقل یکی... میگفتم بله خودت...دیگه اینقد گُر نمی گرفتم

+ چه کنم که فعالیت در حوزه، جان است

+ منی که از سنگینی نگاه نامحرمم اذیتم چه کنم با اینا خدا¿

 

 

 

 

 






تاریخ : سه شنبه 96/9/28 | 11:32 عصر | نویسنده : ریحان | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.