سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بلاخره این موجود زشت خانمان برانداز رو تو زندگیم راه دادم

راهش دادم با کراهت

تسلیم شدم با دل و جان

چقدر تسنیم و بقیه دوستام و سایرین اصصصصرار می کردند که ریحان بیا و تلگرام نصب کن.نه.حداقل شبکه های دیگه رو نصب کن

با چه قاطعیتی هربار می گفتم: نع

هزار رجز و دلیل و شاهد مثال می اوردن که نصب کن لازمه، خوبه، فلانه

و جوابی که همراه با خنده می شنیدن چیزی نبود جز: نع

بزرگواری که کمر همت بسته بود که من حتما نصب کنم که بیام تلگرام، گروه ادبیات که اونجا بحث بگو بخند رو داشته باشیم(صرفا به دلیل شناختش از اخلاق مزاح نمودن و شوخ طبعی ها و شیطنت های اینجانب حیفش می اومد من مستفیض نباشم) و جواب من باز هم : نع

کار به جایی رسید که اساتید تا حدودی  زیاد محتواهای درسی رو می زاشتن رو تلگرام یا به دوستان بزذگوار می گفتند بزارین تلگرام بچه ها وردارند، تحقیقاتونو تلگرام کنین واسم نمره بدم و من بی نصیب

با واسطه ی زهرا بانو خانوم جان که مزین به غول بی شاخ و دم تلگرام بودند و دوست صمیمی بنده بودند و هستند امور درسی رو سر و سامون می دادم و لقمه رو دور سر خود می چرخاندم و سختی می کشیدم اما باز هم جوابم تغییر پیدا نمی کرد

بچه ها هم که رد و بدل جزوه و مطالب شب امتحان ترم و اخبار و ... رو تلگرام داشتند و من همچنان بی نصیب

بودند بزرگوارانی که به پچ پچ به تمسخر بنده هم همت گماشتند و من گذاشتم به حساب جوز مغز بودنشان:)

بود که واقعا احساس نیاز می کردم به کانال های مهدوی، مذهبی و غیره.مدت بیشتری تو همین فضای مجازی خالی از سکنه(شبکه های اجتماعی) می گشتم اما باز هم جواب همان نع بود که گفتم

سری که درد نمی کنه رو چرا دستمال ببندم

و در جواب همه بزرگوارانی که می پرسیدند چرا¿ چرا نصب نمی کنی¿¿¿¿

یک جواب شفاف داشتم: به بعضیا خلاصه تر به بعضیا کاملتر:

 

ببین فلانی، من خودمم شدیدا وسوسه دارم و احساس نیازم می کنم واس استفاده از بعد خوبش مثه کانالای مذهبیش ولی حقیقتا ریسکش واسه من زیاده... من مدیریت زمان رو تو تلگرام از دست میدم....رفتنم با خودمه بیرون اومدنم با کرام الکاتبین....سرشب میرم توش سر بالا میارم میبینم اذون صبحه...نماز اول وقت و پدر و مادر و درس و زندگی رو همه شو میزارم پای تلگرام.من ظرفیت استفاده شرعیش (به لحاظ خوددار بودن و ندیدن هر چرتی ) رو ددددارم اما به لحاظ اسراف وقت من هنوز ظرفیت استفاده رو تو خودمم نمیبینم، به محض اینکه دیدم نصب می کنم...اره فلانی، تو ظرفیتشو داری استقاده می کنی طوریم نمیشه، دمت گرم، من ندارم.تقوا دو جوره: یکی اینکه خودتو بندازی تو محیطی که می ترسی به گناه بیفتی ، تا ببینی تو حفظ ایمان چند مرده حلاجی¿ اونوقته که دربرابر اسب سرکش نفس سفت وایستی  و سربلند پیش خدا بیای بیرون 

یکیی هم کاریه من می کنم:اصلا خودمو تو محیط و شرایط گناه قرار نمیدم که بخواد قرص و شل بودن خودمو محک بزنم

می دونم اجر اولی بیشتره، می دونم با تقوای نوع اوله که به رشد  می رسی نه نوع دوم.چون در نوع دوم که هنر نکردی.عامل وسوسه ای نبوده ، تو هم گناه نکردی.کار شاقی نکردی .همه اینارو می دونم.اما اینم می دونم که من به اون مرحله اول تقوا نرسیذم و در اون حد نیستم.ظرفیتشو ندارم اقاجان.خدا کنه خدا ظرفیت منو بالا ببره.خدا منه انسان باشم که ظرفیتم بالا بره .فعلا منمو همین یه مشت ایمان.نمی هوام همینم ب باد فنا بدم.

نصبی در کار نبود 

تااااااااا این ترم مهر حوزه .توفیق یافتم الحمدالله یه کوچولو مزه ی شیرین نوکری شیرین بچه ها رو بچشم

ازونجایی که این بررگواران در طبقه پایین مسجد و بهتره بگم در غار  به سر می برند و از همه چیز حوزه و جو حوزه در عالم بالا بی خبرند،جهت اطلاع رسانی به بچه های نازنین امام زمان ع دل رو زدم به دریا و با بسم الله بسم الله نصب کردم

ان شاءالله که به خیر بگذرد که می گذرد وقتی هدف، بچه های امام زمان باشد

 

هرچند که نمود بی ظرفیتی مذکور رو این چند روزه من جمله امشب و این موقع و پست خوانی و پی وی با نادیه و ... رو دارم می بینم

 

 

+ ورود به دنیای مجازی ایمان جگردار می خواهد

 






تاریخ : شنبه 96/8/13 | 3:44 صبح | نویسنده : ریحان | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.